سرنوشت بلاکچین

سرنوشت بلاکچین – آیا بلاکچین سرنوشتی مانند اینترنت پیدا می‌کند و به سمت اقتدارگرایی پیش می‌رود؟

هنوز در ابتدای راه شکل‌گیری این فناوری تحول‌آفرین هستیم، اما پیش‌بینی نحوه مواجهه نظام‌های حکمرانی مختلف با بلاکچین می‌تواند حدس‌هایی را به ذهن متبادر کند.

هیچ بعید نیست در آینده نزدیک مجموعه‌ای از نظام‌های نهادی و ایدئولوژیک به محض در خطر دیدن جایگاه سنتی خود، نسخه‌های جایگزین از فناوری بلاکچین را عرضه کنند تا به‌دنبال آن تکثرگرایی حکمرانی و فناوری در جهان بار دیگر رقم بخورد.

شاید بتوان وجه تشابه فناوری اینترنت و بلاکچین را در این دانست که هر دو آنها در آغاز راه به‌عنوان آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌ای مطرح شدند که نویدبخش توانمندسازی افراد جامعه از طریق تمرکززدایی، آزادی و استقلال بود. با گذشت زمان اما فرضیات رقیب و تفاسیر متفاوت به‌تدریج رخ نمودند.

به‌طور مشخص، کشورهای اقتدارگرا همچون روسیه و چین حاکمیت خود را این بار بر بستر اینترنت و از خلال به‌کارگیری هدفمند فناوری‌های سانسور و نظارت بازتولید کردند. به همین ترتیب در دنیای بلاکچین هم فیس‌بوک و جی‌پی‌ مورگان دائما به‌دنبال راه‌اندازی و عملیاتی‌سازی رمزارز متمرکز (تحت کنترل) خود هستند.

آنچه نمونه‌های مذکور به ما نشان می‌دهد، این است که فناوری‌های تحول‌آفرین (اینترنت و بلاکچین) ساختارهایی متصلب و ایستا نیستند؛ بلکه در عوض ترتیبات سیال و پویایی هستند که پیوسته در معرض تکامل و اثرپذیری از بافتارهای سیاسی ـ ‌اجتماعی قرار دارند.

ترتیبات فنی به ‌مثابه گونه‌ای از نظم سیاسی

جایگاه مصنوعات انسان‌ساخت به‌عنوان بیان‌کننده مفاهیم سیاسی ـ ‌اجتماعی به مدت‌ها پیش از ظهور فناوری‌های اطلاعاتی مدرن نظیر اینترنت و بلاکچین برمی‌گردد. اساسا این مصنوعات می‌توانند عرصه ظهور و تقابل گونه‌های مختلف قدرت و اقتدار حاکمیت باشند و این اتفاق غالبا در تنش و نزاع میان دو الگوی موجود از شکل‌گیری یک پدیده واحد بروز پیدا می‌کند.

مهم‌ترین نمونه این تعارض را می‌توان در تقابل میان دو الگوی مدیریت همتابه‌همتا (نفربه‌نفر) در برابر سازمان‌های کلان‌مقیاس یا استقلال غیرمتمرکز در برابر کنترل نهادی جست‌وجو کرد.

«مامفورد» در یادداشتی به سال ۱۹۶۴ در نشریه «فناوری و فرهنگ»، بیان کلاسیکی از چگونگی تداوم تنش میان فناوری دموکراتیک و اقتدارگرایانه در طول تاریخ بشر ارائه می‌کند: «از اواخر دوران نوسنگی در آسیای غربی، درست در دوره پیش از عصر کنونی ما، دو فناوری در کنار یکدیگر و همزمان وجود داشت که یکی دموکراتیک و دیگری اقتدارگرایانه بود؛ فناوری نوع اول سیستم‌محور، به‌شدت قدرتمند، اما ذاتا ناپایدار بود، در حالی که دیگری فردمحور، نسبتا ضعیف، پایا و صاحب ابتکار عمل  بود.»

یک مثال کلاسیک در این رابطه موضوع تولید و توزیع انرژی است. از یک سو با انرژی هسته‌ای مواجهیم که برای سالیان متمادی بالاترین سطوح تمرکزگرایی، سلسه‌مراتب و کنترل اقتدارگرایانه نظام‌های سیاسی را به خود دیده است.

از زمان تاسیس و راه‌اندازی مصنوعاتی نظیر نیروگاه‌های هسته‌ای نه‌تنها مالکیت بر زیرساخت‌های ثابت این فناوری؛ بلکه کلیه سطوح فنی مورد نیاز برای برپاکردن آنها نیز (اعم از دانش هسته‌ای، مهارت فنی، تامین مالی، صادرات، خریدوفروش و…) مشمول فرهنگ تمرکزگرایی، اقتدارگرایی سیاسی و اعمال کنترل سلسه‌مراتبی شده است.

در سوی دیگر با انرژی‌های تجدیدپذیر نظیر توربین‌های بادی یا پنل‌های خورشیدی مواجه هستیم که از آغاز بر پایه ساختارهای غیرمتمرکز، توزیع‌شده و تجزیه‌شده بنا شده است. این ساختار افراد و گروه‌های محلی را قادر می‌سازد به‌طور موثر و منصفانه به مدیریت امور روزمره خود با استفاده از این قبیل انرژی‌ها بپردازند؛ تا جایی که عموما می‌توانیم سازوکار حاکم بر انرژی‌های تجدیدپذیر را سازگار با ارزش‌های برابری‌خواهانه، دموکراتیک و اجتماع‌محور معرفی کنیم.

چه چیزی فناوری اینترنت و بلاکچین را متمایز می‌کند؟

امروزه، این باور عمومی شکل‌ گرفته که اینترنت و فناوری بلاکچین از دلالت‌های سیاسی نیز برخوردار هستند. طراحی این سیستم‌های فناورانه معمولا آمیزه‌ای از ابعاد فنی و سازمانی با ویژگی‌های فرهنگی ـ ‌اجتماعی هستند که رفتار و قدرت طیف گسترده‌ای از فعالان بخش عمومی و خصوصی را نه جهت‌دهی؛ بلکه کنترل می‌کنند.

با این همه، به‌جرات می‌توان ادعا کرد که کیفیت سیاسی یا به بیان بهتر نحوه درونی‌کردن فناوری‌های مذکور در نظام ‌سیاسی قابل تغییر است؛ به عبارت بهتر، این امکان وجود دارد که کیفیت تحقق فناوری بلاکچین در کشورهای مختلف به تناسب اقتضائات نظام‌های سیاسی و حکمرانی متفاوت باشد.

وجه متمایزکننده فناوری در دوران پیشادیجیتال نسبت به عصر دیجیتال این است که در آن دوران تصمیم نظام‌های سیاسی مبنی بر به‌کارگیری یا تاسیس یک فناوری کم‌وبیش تعیین‌کننده قطعی سرنوشت آن فناوری در کشور می‌شد.

در حالی که در عصر دیجیتال ارتباط میان تصمیمات نظام حکمرانی و وضعیت یک فناوری در دیالکتیک دائمی قرار دارد؛ چراکه اینترنت و فناوری بلاکچین ساختارهای یک‌بعدی نیستند و ابعاد مختلف مناسبات قدرت و کنترل در عصر دیجیتال به‌طور پیوسته در حال پویایی و تکامل است.

این ویژگی منحصربه‌فرد را می‌توان به طراحی لایه‌ای و ساختار باز اینترنت و فناوری بلاکچین مربوط دانست. اینترنت از اساس بر ساختار TCP/IP بنا نهاده شده که باز، عمومی و بدون‌ نیاز به مجوز است. هیچ‌کس برای برقراری ارتباط برخط یا حتی دسترسی به یک شبکه خصوصی در اینترنت به اخذ دسترسی و گذراندن فرایند احراز هویت نیاز ندارد. از سوی دیگر، هر کس می‌تواند در هر لحظه لایه‌های مجوزدار و شناسایی‌شده ایجاد کند و بالاتر از پروتکل‌های TCP/IP قرار دهد.

این گشودگی لایه‌های پروتکل ضامن تحقق مشارکت حداکثری، نوآوری و شفافیت بر بستر اینترنت است. بنابراین، می‌توانیم اینترنت را یک ساختار فناورانه دموکراتیک بنامیم. با این حال، در این ساختار دموکراسی‌محور نیز می‌توان با ایجاد لایه‌هایی در سطح شخصی و شناسایی‌شده، قدرت اعمال حاکمیت دولت‌ها و شرکت‌های خصوصی را تقویت کرد و از این رهگذر خوانش اقتدارگرایانه‌ای از فناوری اینترنت ارائه داد که سازگاری بیشتری با نظام‌های سیاسی این‌چنینی دارد.

در میان این تنش‌ها و تعارضات در رویکرد به فناوری، دست‌کم چهار منفعت عمومی را می‌توان در گذار از رویکرد دموکراتیک به رویکرد اقتدارگرایانه برشمرد که عمدتا زمینه‌ساز این تغییر می‌شوند. نسخه اینترنت باز سیلیکون‌ولی به‌واقع بیانگر خودخواهانه‌ترین و فردگرایانه‌ترین خوانش از تمرکززدایی، گشودگی و آزادی است که بدون تردید در هیچ جامعه‌ای امکان تحقق ندارد.

بیانیه «استقلال فضای مجازی» نوشته «جان پری بارلو»، مشهورترین مانیفست حامیان این فلسفه است. سپس با نسخه اینترنت بورژوایی بروکسل روبه‌رو هستیم که عرصه تلاش اتحادیه اروپا و دولت‌های مستقر در اروپای غربی برای مقررات‌گذاری در جهت حفظ و حراست از تمدن اروپایی و محدود کردن آنچه تحت عنوان «رفتار دور از شأن» از آن یاد می‌شود، است.

سومین نسخه، اینترنت تجاری واشنگتن‌دی‌سی است؛ مفروض بنیادین این رویکرد چیزی نیست جز به پیش‌ راندن و تسهیل نوآوری در اکوسیستم استارت‌آپی از طریق جمع‌آوری داده و ایجاد انحصارهای چندقطبی (رقابت محدود). دست ‌آخر، با اینترنت چینی (یا اصطلاحا نسخه پکن) مواجه هستیم که نظارت فراگیر را در خدمت نظام سیاسی اقتدارگرایانه قرار می‌دهد تا از این طریق نفوذ و اثرگذاری بر تعاملات اجتماعی و تثبیت کنترل سیاسی را به دست آورد.

همانند اینترنت، فناوری بلاکچین نیز از ساختاری چندلایه بهره می‌برد. مرکز تحقیقات اقتصادی دانشگاه کمبریج، یک چارچوب مفهومی برای تجزیه لایه‌های فناوری بلاکچین توسعه داده که بر اساس آن؛ نخست لایه پروتکل قرار دارد که وظیفه آن تعریف، برنامه‌نویسی و کدگذاری ترتیبات بنیادین در میان مشارکت‌کنندگان سیستم است.

این در حالی است که در لایه‌های داده و شبکه که بالاتر از لایه پروتکل قرار گرفته‌اند، کارهایی نظیر اجرای مقررات و نگهداری سابقه تراکنش‌ها انجام می‌گیرد. در نسخه اولیه ساتوشی ناکاموتو از بیت‌کوین به‌صورت مفروض تمرکززدایی و گشودگی کامل در کلیه لایه‌ها دیده شده است. پروتکل بیت‌کوین اساسا باز و بی‌قاعده تعریف شده؛ به‌طوری که حکمرانی و تغییر در سیستم مبتنی بر فرایند کاملا آنارشیستی صورت می‌گیرد.

اما این وصف در مورد نسخه‌های توسعه‌یافته بعدی از بیت‌کوین صادق نیست. واقعیت این است که هرگونه مجوز، دسترسی و حق‌ تقدم (ارجحیت) در فناوری بیت‌کوین می‌تواند به‌سادگی در لایه‌های بالایی فناوری بلاکچین پیکربندی شود و از سیستم اولیه غیرمتمرکز، یک سیستم قابل ‌نظارت و کنترل بسازد.

در چنین حالتی کنترل و محدودیت در اختیار بازیگران قدرتمند خواهد بود و ضمن حفظ ماهیت شفاف و دموکراتیک لایه‌های بالایی، نظم بنیادین به ساختار اقتدارگرایانه یا متمرکز گذار پیدا می‌کند. برای نمونه، مزیت شبکه در رمزارز ریپل توسط یک شرکت خصوصی به نام آزمایشگاه ریپل ابلاغ و تثبیت شده است.

اکوسیستم بلاکچین نیز تحت نفوذ چند بازیگر خصوصی نظیر شرکت‌های مایکروسافت و آی‌بی‌ام است که خدمات واسطه‌ای مورد نیاز را با استفاده از ساختارهای نامتقارن اطلاعات و قدرت ارائه می‌کند و عملا راه ورود را بر بازیگران خرد می‌بندد.

بر این اساس، می‌توانیم متناظر با گونه‌شناسی اینترنت، آینده بلاکچین را نیز در یک پیوستار از دموکراتیک به اقتدارگرایانه ملاحظه کنیم. اگرچه هنوز در ابتدای راه شکل‌گیری این فناوری تحول‌آفرین هستیم، اما پیش‌بینی نحوه مواجهه نظام‌های حکمرانی مختلف با بلاکچین می‌تواند حدس‌هایی را به ذهن متبادر کند.

هیچ بعید نیست در آینده نزدیک مجموعه‌ای از نظام‌های نهادی و ایدئولوژیک به محض در خطر دیدن جایگاه سنتی خود نسخه‌های جایگزین از فناوری بلاکچین را عرضه کنند تا به‌دنبال آن تکثرگرایی حکمرانی و فناوری در جهان بار دیگر رقم بخورد.

اگر نسخه ساتوشی را مترادف با اینترنت باز سیلیکون‌ولی در نظر بگیریم، آنگاه باید انتظار وفاداری به ارزش‌های تمرکززدایی واقعی و شبکه همتابه‌همتای غیرکنترل‌شده را از این نسخه لیبرالیستی بلاکچین داشته باشیم، اما این احتمال وجود دارد که متناظر با اینترنت تجاری واشنگتن‌دی‌سی، نوعی بلاکچین شرکتی نیز تحقق پیدا کند که به موجب آن شرکت‌های بزرگ مثل آمازون و فیس‌بوک در راستای تسهیل در ارتباطات تجاری خود نوعی بلاکچین مجوزدار و شناسایی‌شده را مورد استفاده قرار دهند.

این نسخه از فناوری بلاکچین می‌تواند حجم داده‌های ریز و جزئی‌ای که توسط این پلتفرم‌ها تسخیر و تبدیل به پول می‌شود را بیشتر کند، قدرت اعمال حاکمیت را متمرکز و اقلیت‌گرایانه (در دست عده خاص) سازد و نهایتا به تشدید وضعیت نابرابری در جهان دامن بزند. در نهایت هم، یک بلاکچین حاکمیتی متصور است که سطوح و درجات متفاوت قدرت دولت‌ها را متجلی می‌سازد.

پایان ملایم این داستان می‌تواند در مدل اینترنت بورژوایی اروپا؛ مقررات‌گذاری، ظهور نهادهای رگولاتور جدید و کنترل فعالیت‌هایی همچون عرضه اولیه رمزارز باشد. با این همه، می‌توان پایان شدیدتری نیز برای این فناوری در نظر گرفت که در آن فناوری‌های بلاکچین و قراردادهای هوشمند در خدمت نظارت فزاینده بر شهروندان و تقویت مقررات سختگیرانه (ظالمانه) به سان اصول مذهبی درآید. هرچند، چنین پایانی مستلزم اشاعه رویکرد اقتدارگرایانه چینی بر سایر نقاط جهان است.

جدول ۱: گونه‌شناسی فناوری اینترنت در جهان از منظر حکمرانی

نوع فناوری ویژگی نظام سیاسی حکمرانی
اینترنت سیلیکون‌ولی غیرمتمرکز، باز، کاربر غیر قابل‌ شناسایی حالت آرمانی غیر قابل تحقق
اینترنت تجاری (واشنگتن‌دی‌سی) انحصار چندقطبی، داده در اختیار بنگاه‌های تجاری ایالات متحده آمریکا آمریکای شمالی لیبرال
اینترنت بروکسل (بورژوایی) مقررات‌گذاری، مسئولیت اجتماعی، نظارت پسینی اروپای غربی دموکراتیک
اینترنت چینی مداخله فراگیر، متمرکز، قابلیت شناسایی کاربر روسیه، چین، اروپای شرقی اقتدارگرایانه
به سوی نظریه انتقادی اینترنت و بلاکچین

در فلسفه فناوری فینبرگ (۲۰۰۳) امکان تحلیل و بررسی فناوری آغشته ‌به ‌ارزش (ارزش‌مدار) از خلال نظریات انتقادی و ذات‌گرایانه فراهم می‌شود. نظریه ذات‌گرایانه بر این باور است که انتخاب یک فناوری مترادف با انتخاب یک راه و روش زندگی است و بنابراین گریزی از فلسفه سیاسی نهفته در درون فناوری نیست.

از این منظر فناوری به خودی ‌خود ماهیت مستقلی دارد؛ به‌طوری که قواعد و اصول حاکم بر آن در هنگام اختراع یا توسعه در ذات فناوری نهادینه می‌شود و گام بعدی در روند تطور و تکامل آن به هیچ‌وجه بستگی به ما (نظام‌های سیاسی یا شرایط اجتماعی‌ ـ فرهنگی) ندارد. در مقابل، نظریه انتقادی فناوری را یک پدیده قابل ‌کنترل و انعطاف‌پذیر در نظر می‌گیرد که مقاصد نظام‌های سیاسی، تعیین‌کننده مراحل بعدی تحول و تکامل آن هستند.

اگرچه در این رویکرد نیز پیامدهای مخرب و فاجعه‌آمیز توسعه فناوری به‌مانند نظریه ذات‌گرایی مدنظر قرار می‌گیرد، اما به‌عنوان یک راه نجات، آزادی بسیار بیشتری برای جوامع انسانی در برابر این پیامدها مفروض گرفته می‌شود که البته مشروط به ایجاد و فعال‌سازی نهادهایی برای انجام نظارت و کنترل سیستماتیک بر فناوری است.

اینترنت و بلاکچین هر دو در زمان معرفی و پیش از مواجهه جدی با نظام‌های سیاسی فعالیت خود را بر بستر باز و بدون محدودیتی از پروتکل‌ها، استانداردها، سیستم‌ها و گروه‌های ذی‌نفع شروع کردند که به‌طور کامل غیرمتمرکز و مقررات‌زدایی‌شده بود. این محصول خلاقانه، مستقل و نامحدود، در نخستین دوران تحول خود غالبا فاقد سازمان‌دهی و ظرفیت مناسب برای بیان یک صدا یا ایده منسجم بود.

در نتیجه، در موج‌های بعدی تحولات به‌سرعت در معرض تجهیز و تدارک شرکت‌های خصوصی و بازیگران دولتی قرار گرفت که از قضا هم دارای منابع بودند و هم انگیزه کافی برای تثبیت و القای ارزش‌های مورد قبول خود را بر بستر فناوری داشتند. بدین ترتیب، سود، اقتدار و قدرت مبنای اساسی مدل‌های رقیب حکمرانی فناوری در جهان را رقم زدند که هر یک متناسب با اقتضائات خود بایدها و نبایدهای فناوری را بازتعریف می‌کنند.

نکته کلیدی این است که بدانیم پیش از طراحی هرگونه مداخله خلاقانه‌ای در مسیر فناوری که می‌تواند تغییرات قابل ‌توجهی در مناسبات قدرت و منفعت به وجود آورد، از منظر رویکرد انتقادی به فناوری اینترنت و بلاکچین بنگریم و ظرفیت‌های اصیل و منحصربه‌فرد تحول در مسیر دغدغه‌های سیاسی ـ ‌اجتماعی را شناسایی کنیم.

در واقع، نباید از نظر دور داشت که به‌تازگی مطالبه‌گری جامعه ‌مدنی برای بازگشت به اخلاق اجتماع‌محور فناوری (اینترنت و بلاکچین) بدون ‌قاعده و کاملا آزاد نیز شکل‌ گرفته است؛ این یعنی، اگر نظام‌های سیاسی، نهادهای تنظیم‌گر و بازار همان‌طور که گفته شد، متناسب با ارزش‌ها، منافع و قدرت خود درصدد تسخیر این فضا هستند، از سوی دیگر اجتماعات مردمی نیز با بسیج اجتماعی از پایین به بالا نیرویی در جهت عکس وارد می‌کنند و خواستار بازگشت وضعیت حکمرانی فناوری به حالت اولیه هستند.

برای مثال، رمزارزها مسیری نو برای ترغیب افراد و گروه‌های اجتماعی به ایجاد و حفظ خدمات اینترنتی و رهاشدن از بند محدودیت‌های شرکت‌های تجاری ارائه‌دهنده این خدمات در حوزه مالکیت و کسب ثروت ارائه کرده‌اند. به‌طور خلاصه، کلیه این تحولات و دگرگونی‌ها به مدد فهم انتقادی از دلالت‌های سیاسی متفاوت اینترنت و فناوری بلاکچین میسر شده است. بی‌شک آینده هرچه باشد (دموکراتیک یا اقتدارگرایانه) انتخاب با ماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: محتوا حمایت شده